صفحه شخصی مجتبی فدائی

The Blog of Mojtaba Fadaei

صفحه شخصی مجتبی فدائی

The Blog of Mojtaba Fadaei

صفحه شخصی مجتبی فدائی

◼️مدیرعامل «شرکت فناوریهای پیشرفته آسیا»
◼️دکترای مدیریت بازرگانی | گرایش کسب و کار
◼️مشاور توسعه فناوری بنگاه های صنعتی

طبقه بندی موضوعی

۳۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فدائی» ثبت شده است

روزگاری پیتر دراکر پدر علم مدیریت نوین گفت: "کار و کسب دو بخش پولساز دارد. بازاریابی و نوآوری. بقیه اش کار گل است". کتاب "طرح بازاریابی کسب و کارهای کوچک" راهنمایی برای برنامه ریزی بخش بازاریابی کار و کسب شما است.

 

اگر کار و کسبی دارید و یا آنکه می خواهید راه اندازیش کنید؛ باید پرسش های کلیدی را مطرح کنید و برای آنها پاسخهای مناسبی بیابید. یکی از مهم ترین آنها این است که چگونه می خواهید بازاریابی محصول و یا خدمت خود را اجرا کنید. برای انجام این کار نیازمند برنامه ای هستید که طرح بازاریابی نام دارد و گام به گام شما را در این مسیرهدایت می کند.

 

یکی از هوشمندانه ترین راه ها برای توسعه کار و کسب، استفاده از تجربیات موفق دیگران است؛ هر انسان باهوشی از این کار استقبال می کند.
این جملات را ساده نینگارید و ببینید کدام شان می توانند الهام بخش شما در کار و کسب تان باشد؟ شاید یک جمله بتواند مسیر کاری و درآمدی تان را متحول کند. این جملات تنها سرنخ اند و بقیه اش مربوط می شود به هوشمندی شما.
 

 

 
 
+ blue kicks

زمینه فعالیت: کفش و پوشاک

"استفاده از نرم افزار های ویژه که برای هر کسب و کاری با توجه به زمینه فعالیت آن طراحی می شوند، گام بزرگی در صرفه جویی زمان و کسب فرصت بیشتر در جهات توجه به رشد کسب و کار خواهد بود"

 

+ Just Spotted

زمینه فعالیت: تزئینات داخلی با استفاده از پوسترهای تخصصی

"مهم ترین شانس هر کسب و کار در ربودن گوی سبقت از رقبا، شخصی سازی است. کسب و کار خود را منحصر به فرد پایه گذاری کنید. ما تصمیم گرفتیم تا یکی دیگر از فروشگاه های آنلاینی نباشیم که فاقد روح کاری هستند و هیچ چیز متفاوتی برای گفتن ندارند."

 

+ Cover-Up

زمینه فعالیت: طراح و تولید کننده انواع قاب و کاور برای تبلت و گوشی های هوشمند

"اهداف خود را از همان ابتدا روشن سازید چرا که نمی توان این پایه های اساسی را هر زمان که اراده کنید عوض کرده و اهداف جدیدی برای کسب و کار خود تعیین کنید. این اهداف به منزله ی شناسنامه کسب و کار شما خواهند بود."

جیمز کلیر نویسنده کتاب "عادتهای اتمی" با روشهای علم روانشناسی و مبتنی بر تجربه، راهکاری عملی برای دستیابی به مهارت تغییر عادتهای انسان در زندگی ارائه کرده است.

همه ما عادتهایی داریم که اکثر رفتارهای ما را شکل می دهند و بر خلاف تصور، اندیشیدن عامل اصلی رفتارهای ما نیست. از همین رو اگر می خواهیم تغییراتی بنیادین در زندگی خویش خلق کنیم، باید سراغ تغییر عادتهای خویش برویم. اما چگونه می توانیم به صورتی کارآمد بر عادتهای زشت و ناپسند خود غلبه کنیم و عادتهای شایسته و دلنشین را جایگزین آنها کنیم.

 

مروری کوتاه بر این کتاب:

 

اول: عادت مطلوب را آشکار کنید. برای انجام اینکار ابتدا عادتهای کنونی خویش را یادداشت کنید. سپس از اهداف اجرایی بهره بگیرید. بعد از آن از زنجیره عادت سازی استفاده کنید و سرانجام، سرنخهای عادت خوب را در معرض دید قرار دهید.

زودتر از دیگران مطلع شدم، زودتر از دیگران تصمیم گرفتم و وقتی تصمیم گرفتم چشم خود را بستم و عمل کردم.

 

جان دیویس راکفلر

یک سرمایه دار اهل ایالات متحده امریکا

تفکر قالبی (stereotype) به یک نظر از پیش تشکیل‌شده در ذهن جمعی گروه‌هایی از جامعه اشاره دارد، که مانع قضاوت و شناخت منطقی افراد نسبت به دیگران شده و ویژگی‌های خاصی را به تمام اعضای یک گروه دیگر یا مجموعه‌ای متفاوت نسبت می‌دهد. این امر سبب می‌گردد افراد برپایهٔ اطلاعاتی ناچیز و تصورهای کلیشه‌ای خود که غالباً برگرفته از جامعه یا رسانه‌ها است، بدون آنکه شناخت کافی از دیگران داشته‌باشند، نسبت به آن‌ها قضاوت کنند. این لغت اگر در معنی منفی آن به کار رود، فرضی ساده‌انگارانه، اغراق شده و تحقیرآمیز را به اعضای یک گروه به‌دلیل عضویت در آن گروه نسبت می‌دهد. کلیشه‌ها احترام یا مشروعیت را از اشخاص به دلیل تعلّقشان به آن گروه می‌گیرند یا برعکس، کلیشه مثبت احترام، ارزش و محبوبیتی غیرواقعی و برپایه‌ای غیرمنطقی برای عده‌ای بدون دلیل خاصی به وجود می‌آورند. به عنوان مثال قضاوت در مورد افراد برپایهٔ نوع لباس آن‌ها یا شکل ظاهری آنها. واژه استریوتایپ، از استریو،کلمه‌ای یونانی به معنی «سخت، مستحکم، غیرقابل تغییر» و کلمهٔ تایپ، کلمه‌ای یونانی به معنی «تأثیر» می‌باشد. در نتیجه کلمهٔ استریوتایپ به معنی تأثیر غیرقابل تغییر (تأثیر مستحکم) می‌باشد.

«زبان منافق جلوتر از قلب اوست بی‎آنکه اندیشه کند لب به سخن می‎گشاید»

 «وای بر کسانی که مداوم ازدیگران بدگویی و عیب‏جویی می‏‎کنند»

«بهترین وسیله برای پیشگیری ازآفات زبان، اندیشیدن قبل ازسخن گفتن است»

«کمال است در نفس انسان سخن، تو خود را به گفتار ناقص مکن»

«ازان مرد دانا دهان دوخته‌ست، که بیند که شمع از زبان سوخته‌ست»

دوازدهمین نمایشگاه فناوری نانو در تاریخ 18 الی 21 مهرماه سال جاری (1398) در محل دائمی نمایشگاه های بین المللی تهران برگزار خواهد شد.

ستاد توسعه فناوری نانو معاونت علمی در مسیر تحقق اهداف «سند راهبردی توسعه فناوری نانو» از سال ۱۳۸۷ با هدف معرفی دستاوردهای فناوری نانو به مردم، پژوهشگران و مسئولان، اقدام به برگزاری جشنواره و نمایشگاه فناوری نانو کرده است.

دومین نمایشگاه توانمندی صنایع کوچک ایران

 

نمایشگاه صنایع کوچک و متوسط ایران به عنوان تنها نمایشگاه تخصصی در این حوزه می باشد که سال گذشته با حضور جمعی از شرکت های توانمند داخلی و خارجی در زمینه های گوناگونی چون مصالح ساختمانی ، مواد غذایی ، لوازم خانگی ،صنایع خودرو ،کشاورزی، پزشکی ، برق و الکتریک، صنایع شیمیایی ، فلزی و نساجی برپا گردید.

همچنین این نمایشگاه با هدف ایجاد ارتباطات تجاری ، نمایش قدرت و تاثیرگذاری نقش صنایع کوچک و متوسط در اقتصاد ایران از یک سو و از سوی دیگر پیاده سازی برنامه های  توسعه سازی SME  درمیان نهادهای دولتی و غیر  دولتی که به نحوی با این صنایع در ارتباط هستند برگزار می گردد.

محورهای برگزاری نمایشگاه SME عبادرتند از :

  • نیازهای ساخت داخل

  • توانمندی های صنایع کوچک و متوسط

  • ایده های برتر برای سرمایه گذاری

  • نیازهای فناورانه

اینجانب در این ایام این نمایشگاه بعنوان مشاور سازمان صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی ایران در غرفه این سازمان، پاسخگوی سوالات عزیزان در حوزه کسب و کار های دانش بنیان و انتقال فناوری خواهم بود.

شاعران گفته‌اند که علم، زیبایی ستارگان را ضایع می‌کند. چون‌که آنها را صرفاً کره‌هایی از اتم‌ها و مولکول‌های گاز می‌داند. اما من هم می‌توانم ستاره‌ها را در آسمان شب کویر ببینم و شکوه و زیبایی‌شان را حس کنم. می‌توانم این چرخ‌ و فلک را با چشم بزرگ تلکسوپ پالومار تماشا کنم و ببینم که ستاره‌ها دارند از همدیگر، از نقطه‌ی آغازی که شاید زمانی سرچشمه‌ی همگی‌اشان بوده است، دور می‌شوند.
گمان نمی‌کنم جستجو برای فهمیدن این چیزها، لطمه‌ای به رمز و راز زیبایی این چرخ و فلک بزند. راستی شاعران امروزی چرا حرفی از این چیزها نمی‌زنند؟

چه‌ جور مردمانی هستند این شاعران که اگر سیاره مشتری خدایی در هیئت انسان باشد، چه شعرها برایش که نمی‌سرایند، اما اگر در قالب کره‌ی عظیم چرخانی از متان و آمونیاک باشد، سکوت اختیار می‌کنند؟

 

ریچارد فاینمن - کتاب «شش قطعه آسان»

یک شاخص ساده برای بیان اینکه در مدیریت شرکت های خودروسازی داخلی ایران چه می گذرد، مقایسه نسبت تعداد خودروهای تولیدی به تعداد پرسنل شاغل در این شرکت هاست. سعی کردم این آمار را بصورت گویا در نمودار زیر بیان کنم.
بنا بر نمودار زیر، بعنوان مثال در شرکت کیا به ازای هر نفر پرسنل، 91 خودرو در سال تولید می شود.
این نسبت برای شرکت ایران خودرو 7 است! یعنی هر کارمند ایران خودرو بطور متوسط 7 خودرو در سال تولید می کند.

از دید مدیریت منابع انسانی این مسئله جای تامل بسیار دارد. البته فقط خودروسازهای ایران نیستند که این حجم ظرفیت سوزی منابع انسانی را دارند؛ در اکثر شرکت های دولتی و شبه دولتی ما چنین روندی وجود دارد.
برای تحلیل علل این موضوع کار خیلی پیچیده ای در پیش نخواهیم داشت، با انحراف های ساده ای از اصول مدیریتی (مانند سیستم سازی های بیهوده برای رشد حبابی و بزرگ نمایی پروژه) مواجه هستیم.

 

نسبت تولید به پرسنل شرکت های خودرو سازی

 

نموداری که طراحی و اجراش برای ما هیجان انگیز بود.

 

 

شرکت آسیا هایتک از سوی وزارت صنعت، معدن و تجارت به‎عنوان مرکز پژوهش‌های صنعتی و معدنی برتر ایران در سال ۱۳۹۷ انتخاب گردید.

در هفتمین دوره‌ی ارزیابی مراکز پژوهش‎های صنعتی و معدنی کشور، شرکت فناوری‎های پیشرفته آسیا (آسیا هایتک) توسط وزارت صنعت، معدن و تجارت (وزارت صمت) به‎عنوان رتبه برتر انتخاب شد. از این‎رو در مراسمی به مناسبت هفته پژوهش، روز دوشنبه 26 آذر 1397 در وزارت صمت از این شرکت و سایر مراکز برتر تجلیل به عمل آمد.

این شرکت دارای پروانه تاسیس مرکز پژوهش‎های صنعتی و معدنی در حوزه "فناوری نانو در صنایع فلزی و معدنی" از سوی وزارت صمت است.

تعداد قراردادهای صنعتی فروش فناوری، فروش خدمات، توسعه بازار و کسب‎وکار محصولات دانش‎بنیان، فروش محصولات و خدمات دانش‏بنیان مبتنی بر تحقیق و توسعه؛ برخی ازشاخص‎های ارزیابی مراکز در این دوره بوده است.

شرکت آسیا هایتک بیش از 10 پروژه موفق در سال‎های 96 و 97 در حوزه توسعه فناوری نانو در صنایع فلزی و معدنی در کارنامه خود دارد.

آسیا هایتک در زمینه توسعه صنعت و بازار فناوری فعالیت می‎کند و در فرایند های  تبادل و انتقال فناوری با شناسایی، ثبت و هدایت فرایند تقاضای فناوری، مدیریت فرایند تبادل فناوری تا مرحله اجرا، بازاریابی و توسعه بازار شرکت‎ های دانش‎ بنیان و رسوخ فناوری در صنایع متوسط و بزرگ این موفقیت را برای خود رقم زده است.

شرکت آسیا هایتک با مدیریت آقای مجتبی فدایی یکی از کارگزاران شبکه تبادل فناوری در ستاد ویژه توسعه فناوری نانو نیز می‎باشد.

 

شرکت فناوری‌های پیشرفته آسیا (آسیاهایتک) در ارزیابی مراکز پژوهش‌های صنعتی و معدنی کشور از سوی وزرات صمت به عنوان مرکز برتر شناخته شد.

 

در هفتمین دوره‌ی ارزیابی مراکز پژوهش‌های صنعتی و معدنی کشور، شرکت فناوری‌های پیشرفته آسیا (آسیاهایتک) توسط وزارت صنعت، معدن و تجارت (صمت) به‌عنوان رتبه‌ی برتر در میان مراکز پژوهش‌های صنعتی و معدنی برگزیده شد و به مناسبت هفته پژوهش، در مراسمی در روز دوشنبه ۲۶ آذر ۹۷ در وزارت صمت از شرکت‌ها و مراکز برتر تجلیل به عمل آمد.

filereader.php

تعداد قراردادهای صنعتی فروش فناوری، فروش خدمات، توسعه‌ی بازار و کسب و کار محصولات دانش‌بنیان و فروش محصولات و خدمات دانش‌بنیان مبتنی بر تحقیق و توسعه، برخی ازشاخص‌های ارزیابی مراکز در این دوره بوده‌است.

این شرکت دارای پروانه‌ی تأسیس مرکز پژوهش‌های صنعتی و معدنی در حوزه‌ی « فناوری نانو‌ در صنایع فلزی و‌ معدنی» از این وزارت بوده و در حوزه‌ی تبادل فناوری، شناسایی و ثبت شرکت‌های دانش‌بنیان، مدیریت رسانه‌های اجتماعی و تحقیق و توسعه‌ی سفارشی فعالیت دارد.

از جمله پروژه‌های این شرکت می‌توان به تحقیق، ‌توسعه و‌ تجاری‌سازی عایق پشم سنگ مقاوم‌ در برابر نفوذ آب، رسوخ نانوپوشش‌های سخت و‌ مقاوم‌ در صنایع فلزی و معدنی در ۶ شرکت صنعتی بزرگ و همچنین توسعه‌ی بازار ۴ محصول دانش‌بنیان نانویی اشاره کرد.

منبع: بخش خبری ستاد ویژه توسعه فناوری نانو

خدا رو شکر
به خاطر همه چیز؛
به خاطر همه دارایی هام.

دارایی های من با دارایی های اکثر آدمها فرق دارن.
پول نیست. و با پول هم قابل بدست آوردن نیستند.

حس "ثروتمندترین" بودن رو دارم.

از ته دل از خدای بزرگم برای قرار دادن این "بهترین ها" در مسیر زندگیم متشکرم...
فقط همین.

 


دهم شهریور ماه هزار و سیصد و نود و هفت
شب تولد 29 سالگی

همه شما به کافی شاپ رفته‌اید، درست است؟ اما آیا تا به حال شده به یک بار بروید و با یک کسب‌وکار۲۰۰ میلیون دلاری برگردید؟ این اتفاقی است که ۱۰ سال پیش برای ما افتاد. روز بسیار بدی داشتیم. یک مشتری خیلی بزرگ داشتیم که خیلی اذیت‌مان می‌کرد. ما یک شرکت مشاوره نرم‌افزاری هستیم، و نمی‌توانستیم یک مهارت خاص برنامه‌نویسی پیدا کنیم تا به این مشتری برای توسعه یک سیستم ابری پیشرفته کمک کنیم. ما تعدادی مهندس داریم، اما هیچ یک از آن‌ها قادر به راضی کردن این مشتری نبودند. و نزدیک بود اخراج شویم. پس به یک کافی شاپ رفتیم، و در حال گپ زدن با دوستمان جِف بودیم که متصدی کافی شاپ بود، و او کاری را می‌کرد که همه متصدیان خوب کافی شاپ انجام می‌دهند: به ما دلداری می‌داد، کاری می‌کرد که احساس بهتری نسبت به دردمان داشته باشیم، می‌گفت: «هی، این بچه‌ها زیادی بزرگش می‌کنند. نگرانش نباشید.» و در آخر، با چهره جدی اما به شوخی گفت: «چرا من را به آن‌جا [شرکت مشتری] نمی‌فرستید؟ من می‌توانم سر از کارشان در بیاورم.» صبح روز بعد، ما مشغول گپ زدن در جلسه گروهمان بودیم، و همه کمی گیج بودیم ... و من کمی به شوخی آن حرف را آن‌جا مطرح کردم. گفتم: «هی، ما نزدیک است اخراج شویم.» بعد گفتم، «چرا جف متصدی کافی شاپ را معرفی نکنیم؟» بعد از آن، کمی سکوت و نگاه‌های متعجب. در پایان، مدیر کارکنان‌مان گفت، «ایده خیلی خوبی است.» جف باهوش است. او بااستعداد است. سر از کارشان در می‌آورد. بیایید او را معرفی کنیم.» خُب، جف یک برنامه‌نویس نبود. در واقع، وقتی فلسفه می‌خواند از دانشگاه پنسیلوانیا اخراج شده بود. ولی بااستعداد بود، و می‌توانست به عمق موضوعات برود، و ما نزدیک بود اخراج شویم. پس ما او را معرفی کردیم. پس از چند روز بلاتکلیفی، جف همچنان آنجا بود. آن‌ها هنوز او را اخراج نکرده بودند. من نمی‌توانستم باور کنم. چه کار می‌کرد؟ این چیزی است که یاد گرفتم. او کاملاً وابستگی آن‌ها را به مهارت برنامه‌نویسی از بین برد. و بحث را عوض کرد، حتی چیزی که ما در حال ساختنش بودیم را عوض کرد. بحث حالا این بود که ما چه چیزی می‌سازیم و چرا؟ و بله، جف فهمید چگونه مشکل را حل کند، و آن مشتری به یکی از بهترین معرف‌های ما تبدیل شد. آن زمان، ما ۲۰۰ نفر بودیم، و نصف شرکت ما را فارغ‌التحصیلان علوم کامپیوتر یا مهندسان تشکیل می‌دادند، اما تجربه ما با جف، موجب شد بپرسیم: آیا می‌توانیم آن را در کسب‌وکارمان تکرار کنیم؟ پس روش استخدام و آموزشمان را تغییر دادیم. و در حالی که همچنان به دنبال مهندسان کامپیوتر و علوم کامپیوتر بودیم، هنرمندان، موزیسین‌ها و نویسندگان را نیز استخدام کردیم ... و داستان جف چندین بار در شرکت ما تکرار شد. مدیر ارشد فناوری ما دانش‌آموخته زبان انگلیسی است، و قبلاً یک پیک دوچرخه‌ای در منهتن بود. و امروزه، ما هزار نفریم، و هنوز کمتر از صد نفرمان مدرک علوم کامپیوتر یا مهندسی دارند. و بله، ما هنوز یک شرکت مشاوره کامپیوتری هستیم. ما یک شرکت درجه اول در بازارمان هستیم. کار ما مربوط به بسته‌های نرم‌افزاری با سریع‌ترین رشد است که فروش سالانه آن‌ها به ۱۰ میلیارد دلار می‌رسد. پس این جواب می‌دهد. در همین حال، فشار برای آموزش رشته‌های STEM در این کشور -- [مخفف] علوم، فناوری، مهندسی، ریاضیات -- بسیار زیاد است. همه ما این را می‌بینیم. و این یک اشتباه بزرگ است. از سال ۲۰۰۹، دانشجویان STEM در ایالات متحده به میزان ۴۳ درصد افزایش یافته‌اند، در حالی که دانشجویان علوم انسانی ثابت باقی مانده‌اند. رئیس‌جمهور قبلی ما بیش از یک میلیارد دلار به آموزش رشته‌های STEM اختصاص داد به قیمت کاهش بودجه رشته‌های دیگر، و رئیس‌جمهور فعلی ما اخیراً ۲۰۰ میلیون دلار از بودجه وزارت آموزش را به علوم کامپیوتر هدایت کرده است. و مدیران شرکت‌ها دائماً از کمبود نیروی کار مهندس شکایت می‌کنند. این اقدامات سیاسی، به همراه موفقیت انکارناپذیر اقتصاد فناوری‌محور -- منظورم این است که، باید با آن مواجه شویم، از ۱۰ شرکت برتر جهان از نظر ارزش بازار، هفت شرکت شرکت‌های فناوری‌محور هستند -- این چیزها، یک فرضیه را به وجود می‌آورند که مسیر نیروی کار در آینده، عمدتاً در دست رشته‌های STEM است. من متوجه می‌شوم. بر روی کاغذ منطقی است. وسوسه کننده است. اما کاملاً اغراق‌آمیز است. مثل این است که همه یک تیم فوتبال، به دنبال توپ در گوشه زمین بروند، چون توپ در آن‌جاست. ما نباید به رشته‌های STEM بیش از حد ارزش بدهیم. ما نباید برای این علوم بیشتر از علوم انسانی ارزش قائل شویم. و دو دلیل برای آن وجود دارد. اول، فناوری‌های امروزه بسیار بر پایه احساسات هستند. دلیل این که ما قادر بودیم از تمام رشته‌ها استخدام کنیم و از آن‌ها برای رسیدن به مهارت‌های تخصصی استفاده کنیم به این دلیل است که سیستم‌های مدرن می‌توانند بدون برنامه‌نویسی مدیریت شوند. آن‌ها مثل لگو هستند: ساختن، یادگیری وحتی برنامه‌نویسی آن‌ها آسان است، با توجه به اطلاعات زیادی که برای یادگیری وجود دارند. بله، کارمندان ما به مهارت تخصصی نیاز دارند، اما این مهارت، نیازمند آموزش سخت‌گیرانه و رسمی بسیار کمتری است نسبت به آنچه که در گذشته وجود داشت. دوم، مهارت‌های ضروری و متمایز در جهانی با فناوری‌های مبتنی بر احساسات، مهارت‌هایی هستند که به ما کمک می‌کنند با یکدیگر به عنوان انسان همکاری کنیم، در حالی که کار سخت، محصول نهایی را مجسم می‌کند و سودمندی آن را، که نیازمند تجربه واقعی، قضاوت و زمینه تاریخی است. چیزی که داستان جف به ما آموخت این بود که مشتری ما بر روی چیز اشتباهی تمرکز کرده بود. همان داستان قدیمی است: متخصصان فناوری تلاش می‌کنند که با کسب‌وکار و کاربر نهایی ارتباط برقرار کنند، و کسب‌وکارها هم نمی‌توانند نیاز‌های خود را درست بیان کنند. من هر روز این را می‌بینم. تنها بخشی از فعالیت‌های ما در توانایی‌مان به عنوان انسان برای برقراری ارتباط و اختراع با هم خلاصه می‌شود و در حالی که علوم پایه و فنی به ما می‌آموزند چگونه چیزها را بسازیم، این علوم انسانی است که به ما یاد می‌دهد چه چیزی بسازیم و چرا آن‌ها را بسازیم. و آن‌ها همان اندازه مهم هستند، و همان اندازه دشوار هستند. این من را آزار می‌دهد ... زمانی که که می‌شنوم مردم علوم انسانی را کم‌اهمیت‌تر می‌دانند، آسان‌تر می‌دانند. بی‌خیال! علوم انسانی، چارچوب جهان را به ما نشان می‌دهند. به ما می‌آموزند چگونه منتقدانه فکر کنیم. آن‌ها عمداً ساختارنیافته هستند، در حالی که علوم پایه و فنی عمداً ساختاریافته هستند. آن‌ها [علوم انسانی] متقاعد کردن را به ما می‌آموزند، زبانی به ما می‌دهند که می‌توانیم از آن برای تبدیل کردن احساساتمان به اندیشه و عمل استفاده کنیم. و آن‌ها باید هم‌تراز با علوم پایه و فنی باشند. و بله، شما می‌توانید تعدادی هنرمند استخدام کنید و یک شرکت فناوری بسازید و درآمدی فوق‌العاده داشته باشید. حالا، من اینجا نیستم که به شما بگویم رشته‌های STEM بد هستند. من امروز اینجا نیامدم که بگویم دخترها نباید برنامه‌نویسی کنند.   خواهش می‌کنم. و پل بعدی که روی آن رانندگی می‌کنم یا آسانسور بعدی که همه سوارش می‌شویم -- بیایید مطمئن شویم یک مهندس آن را طراحی کرده. ولی گرفتار این توهم شدن که شغل‌های آینده ما عمدتاً در اختیار رشته‌های STEM است، فقط احمقانه است. اگر دوستان یا بچه‌ها یا خویشاوندان یا نوه‌ها یا خواهرزاده‌ها یا برادرزاده‌هایی دارید ... آن‌ها را تشویق کنید که هر چه می‌خواهند باشند. برای آن‌ها شغل‌هایی وجود خواهد داشت. مدیرعامل‌های شرکت‌های فناوری که سخت به دنبال دانش‌آموختگان رشته‌های STEM هستند، می‌دانید آن‌ها را برای چه استخدام می‌کنند؟ گوگل، اپل، فیسبوک. شصت و پنج درصد از فرصت‌های شغلی باز آن‌ها غیرفنی هستند: بازاریابی، طراحی، مدیریت پروژه، مدیریت برنامه، مدیریت محصول، حقوق‌دان، متخصص نیروی انسانی، معلم، مربی، فروشنده، خریدار و غیره. این‌ها شغل‌هایی هستند که برایشان نیرو استخدام می‌کنند. و اگر یک چیز وجود باشد که نیروی کار آینده ما به آن نیاز دارد -- من فکر می‌کنم همه با این موافقیم -- آن تنوع است. اما این تنوع نباید به جنسیت یا نژاد محدود شود. ما به تنوع سابقه و مهارت نیز نیاز داریم، به افراد درونگرا و برونگرا و به رهبران و پیروان. این نیروی کار آینده ماست. و این حقیقت که فناوری راحت‌تر و در دسترس‌تر می‌شود این آزادی را به آن نیروی کار می‌دهد که هر چه را که خیلی راضی‌شان می‌کند، بیاموزند.